در آیه مورد تفسیر، این مطلب مطرح است، که ابلیس از پذیرش فرمان حق در مسئله سجده بر آدم امتناع کرد و از خود تکبر نشان داد، در این بخش تا جائى که لازم است در رابطه با این بیمارى خطرناک که موجب لعنت ابدى، و عذاب دائمى و خزى دنیا و آخرت و محرومیت از سعادت و خوشبختى، و دور ماندن از رحمت رحیمیه حق است مطالبى ذکر شود.
کبر به این معناست که شخص خود را از غیر خویش بزرگ تر و با کمال تر و مقدم تر بداند و در نتیجه به طرف مقابل حق ندهد که از او کارى را بخواهد، یا به وى فرمانى دهد، یا به موعظه و نصیحتش برخیزد و نهایتاً از او نسبت به هر برنامه مثبتى و کار شایستهاى سر بپیچد و نافرمانى و عصیان به میان آورد.
هر کس در هر مقام و موقعیت و منصب و شأنى باشد، و صورت قلبش و صفحه جانش به آلودگى کبر هرچند به اندازه ذره باشد ملّوث و ناپاک دیده شود در حجابى سنگین و مانعى سخت نسبت به فیوضات الهیه قرار دارد، و تمام روزنه هاى لطف و رحمت حق به روى او بسته است، و جز عذاب دردناک قیامت نصیب و سهمى نخواهد داشت.
وَ أَمَّا الَّذِینَ اسْتَنْکَفُوا وَ اسْتَکْبَرُوا فَیُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَلِیماً: و اما کسانى که از پذیرفتن حق، و انجام عمل شایسته امتناع نمودند، و نسبت به خدا تکبر کردند، آنان را به عذاب دردناکى عذاب خواهد کرد.
إِنَّ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ وَ لا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ ...
آنان که آیات ما را انکار کردند، و از پذیرفتن آنها تکبّر نمودند درهاى آسمان براى نزول رحمت بر آنان گشوده نخواهد شد و در بهشت هم وارد نمى شوند.
الَّذِینَ یُجادِلُونَ فِی آیاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ الَّذِینَ آمَنُوا کَذلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلى کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ: کسانى که در آیات خدا بى آن که دلیلى براى آنان آمده باشد گفتگوى بى منطق میکنند و به مجادله و ستیز بر میخیزند، این کار زشتشان نزد خدا و اهل ایمان مایه دشمنى بزرگ است، این گونه خدا بر دل هر گردنکش زورگوئى مُهر تیره بختى مینهد.
قِیلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ: به آنان گویند: از درهاى دوزخ درآئید در حالى که در آن جاودانه اید پس جایگاه متکبران بد جایگاهى است.
از حضرت زین العابدین روایت شده:
«فاول ما عصى الله به الکبر وهى معصیة ابلیس حین ابى واستکبر وکان من الکافرین:»
پس اوّل چیزى که خدا به آن معصیت شد کبر است، و کبر معصیت ابلیس است زمانى که از قبول فرمان حق امتناع ورزید و به تکبر نشست.
از حضرت صادق (ع) از نزدیک ترین مرحله به الحاد و کفر پرسیدند فرمود:
«ان الکبر ادناه:» کبر نزدیک ترین آن است.
کبر حالت بسیار زشتى است، که انسان از راه خود بزرگ بینى دچار آن میشود، و فضاى تاریکى است که آدمى خود را در آن فضا از غیر خودش بزرگ تر میبیند، و بالاترین حالت تکبّر که سنگین ترین بیمارى درونى است، تکبرورزى نسبت به خداست که علامتش امتناع از قبول فرمان هاى او و دور ماندن از اقرار به بندگى و مملوکیت نسبت به حضرت اوست، و بعد از آن تکبرورزى در برابر بندگان خداست و کبر در برابر آنان به این است که خود را بزرگ و دیگران را خوار و حقیر بشمارد و از این که از آنان قبول فرمان کند عصیان بورزد، و نسبت به آنان حالت برترى جوئى داشته باشد و از مساوى شمردن خویش با آنان در حقوق و مسئولیتها امتناع کند و همه جا خود را بر آنان مقدم بدارد، و به این امید و انتظار باشد که همه در سلام بر او سبقت گیرند و او را بالاى دست خود بنشانند و هر چیزى را براى او بخواهند.
از پیامبر اسلام روایت شده:
«لایدخل الجنة من کان فى قلبه مثقال حبة من خردل من کبر کیف یستعظم نفسه و یتکبر على غیره:»
کسى که به وزن دانه ارزنى کبر در قلبش باشد وارد بهشت نمى شود، او بر اساس چه منطق و دلیلى خود را بزرگ میشمارد، و بر غیر خود بزرگى و کبر میفروشد؟!
و آن حضرت فرمود:
«اجتنبوا الکبر فان العبد لایزال یتکبر حتى یقول الله عزوجل اکتبوا عبدى هذا فى الجبارین:»
از کبر دورى گزینید، زیرا انسان هموراه تکبر میورزد تا خداى عزوجل به فرشتگان بگوید: این انسان را در زمره گردنکشان بنویسید.
على (ع) میفرماید:
«ایاک والکبر فانه اعظم الذنوب والأم العیوب وهو حلیة ابلیس:» از کبر بپرهیز زیرا کبر بزرگ ترین گناه و پست ترین عیب و رنگ و رخساره ابلیس است.